۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامک خنده دار مورد داشتیم که» ثبت شده است

مورد داشتیم

اس ام اس مورد داشتیم


مورد داشتیم:
یه فیلم ساز هندی یه ملیون دلار به یه شرکت کننده برنامه ماه عسل داده تا بذار فیلم زندگیشو بسازه!!!!!!!!!!

.

.

.

مورد داشتیم یارو انقدر کلش بازی کرده معدلش شده 8 بعد به مامانش نشون داده مامانش گفته وایستا شب بابات بیاد...
گفته : به درک رک میدم / درخواست میدم/ برام دراگون بفرستن بابا بهم حمله کرد اتیشش بزنن

.

.

.

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ





ﺩﺯﺩﻩ ﺟﻠﻮﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻮﺑﺎﻟﺘﻮ ﺑﺪﻩ ﺑﯿﺎﺩ ، ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ
ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺸﻮ ﺩﺍﺩﻩ ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻥ و ازدواج کردند ﺍﻻﻧﻢ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻥ

.

.

.

مورد داشتیم واسه فرار از دست سین جیم کردنای فکو فامیل از این کارتونا به گردتش اویزون کردههه :رتبه ↩فاصله زمین تا ماه اونم به متر
میمونی یا میری؟↩ میرمO_O O_O
اعتماد به سقف تو حلقم
شانس نداریم که تو همین عید دیدنیا نتیجه کنکور اومده واسه ما

.

.

.

ادامه مطلب...
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi

اعتراف میکنم

اس ام اس اعتراف میکنم



اعتراف میکنم بچه بودم با کلوخ زدم وسط پیشونی داداش کوچیکترم تا گریه کنه
بعدشم خودم بغلش کنم دیگه گریه نکنه
اخه یکی از فانتزیام این بود به گریش بندازمو خودم ارومش کنم
روانیم خودتی
.

.

.

.

.

.

اعتراف میکنم بار اولیکه ماشینو بردم کارواش همراه کارگرها ماشینو شستم بعد مسئول کارواش اومد خجالت زده منو جمع کرد

.

.

.

.

اعتراف میکنم یکی از تفریحات بچگیمون این بود که هر وقت زنگ مدرسه رو میزدن هر چی صدا بلد بودیم و تو ذهنمون بود و در میاوردیم یک حالی میداد!
حس می کردیم تو جنگلیم با دوستان میمونمون










اعتراف می کنم بچه که بودم ,زنگ خونه ها رو میزدم فرار میکردم دستکش دستم میکردم اثر انگشت بجا نمونه
بعدنم که بزرگ شدم ایفون تصویری اومده بود دستکش دستم نمیکردم ولی صورت خودمو اونطرفی میکردم

.

.

.

اعتراف میکنم بچه بودم بهم پول نمیدادن منم هر وقت مهمون میومد جلو همه به بابام میگفتم پول بریم با بچه مهمونا یه چیزی بخریم تازه بعضی وقتا بابای اونام پول میداد. منم وسط راه اذهان عمومی رو منحرف میکردم همه پولا رو بالا میکشیدم. یه همچین بچه اقتصاد دانی بودم من










اعتراف میکنم هر دفعه خودکار نو خریدم هی دوست داشتم بنویسم کلی انگیزه میدم به ادم

.

.

.

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم میخاستم برم مجلس زنونه. از شانس خوب ما یه زنه شناخت منو باکفش زد توسرم منم همونجا بیهوش افتادم











اعتراف میکنم بچه که بودم تو اتاق فوتبال بازی میکردم
بعضی وقتا فکر میکردم کلی تماشاگر دارن اسممو صدا میزنن
منم جوگیر میشدم رو فرش تف مینداختم

ادامه مطلب...
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi