۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس خنده دار» ثبت شده است

اس ام اس بی تربیتی

اس ام اس بی تربیتی

متاهل ها میخواهند طلاق بگیرند

مجردها دوست دارند ازدواج کنند

کودکان میخواهند زود بزرگ شوند

بزرگتر ها دوست دارند به دوران کودکی برگردند

شاغلان از شغلشان مینالند

بیکارها دنبال شغلند

فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند

ثروتمندان از دغدغه مینالند

افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند

مردم عادی میخواهند مشهور شوند

سیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوند

سفید پوستان خود را برنزه میکنند

هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است :

"قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر"

.

.

.

هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود. خیلی خوشمزه شده بود.
اومدیم خونه مامانم سوپ درست کرد
خواست مثلا روی زن داییمو کم کنه
تو سوپ خامه شکلاتی ریخته!








اینجا بیمارستان
بخش اسهالیا
ای لاو یو مامان :خخخ

.

.

.

سازمان فرهنگ و هنر ملل متحد (یونسکو)

شعر " ﺍﯾﻦ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻢ ﺷﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﮔﻪ ﺷبه ﻣﺚ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﻣﺸﺐ ﻣﺚ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﯿﭻ ﺷﺒﯽ ﻣﺚ ﺍﻣﺸﺐ ﻧﯿﺴﺖ"

از استاد شهرام شب‌پره رو به عنوان پیچیده‌ترین شعر تاریخ موسیقی پاپ انتخاب کرد.
تاکنون سه فیلسوف و چهارده ادیب برجسته

در هنگام تعمق در معنای این شعر

دچار خونریزی مغزی شده و به دیار باقی شتافته‌‌اند

.

.

.

دختره کلا ۱۸ کیلو وزنشه

پست گذاشته خیلیا آرزو دارن هیکل منو داشته باشن

آخه …. یکی نیست بهش بگه

تو همینجوری بری بانک کشاورزی

بهت وام خشکسالی تعلق میگیره!!!!

ادامه مطلب...
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi

فک و فامیله ما داریم

اس ام اس فک و فامیله ما داریم



خواهرم داشته رانندگی یاد میگرفته داشته باشید مکالمه رو:
خواهرم: عه چرا ماشین ایست نمیکنه
افسر: ماشینو نگه دار ترمز بگیر
خواهرم: وای ترمز دیگه چیه کجاست؟
افسر: پس چطور میخوای ماشینو نگه داری؟
خواهرم: من چه میدونم مگه خودش ایست نمیکنه
افسر: با حالت عصبانی مگه خره که بهش بگیی وایسا دیگه راه نره
بعللله یه همچین خواهر نابغه ای دارم میخوام بفرستمش برای مسابقه فرمول یک

.

.

.


چند روز پیش داشتم لباس میپوشیدم برم بیرون
گودزیلامون اومده میگه خاله شالت چه رنگیه؟ میگم خردلی
دو روز بعدش خوشحال خوشحال اومده میگه
خاله جووووون اون شال دل خری ت رو میدی من بپوشم؟
یعنی نابودم کردا

.

.

.

جاتون خالی داشتیم با خانواده کله پاچه میزدیم!
بعد این ابجی گوزیلامون خواست یه چی بگه
برگشت گفت این چقدر مزه گوسفند میده!
بابام هم در کمال خونسردی فرمود: خب شرمنده اسانس گاو نداشتیم برات بریزیم!
من: :))
اون گاوه که قراره ازش اسانس بگیرن: >_<
بابا جونم: ^_^

.

.

.


دیروز از دختر داییم پرسیدم:
از آهنگ ته ماه عسل امسال که یراحی خونده خوشش میاد یا نه؟
دختر داییم: نه! نسبت به پارسالیه خیلی غمگینه. نمیشه باهاش قر داد
دختر داییم: ^_^
من: O_O
مدیونید فکر کنید با پارسالیه که ایشون قر میدن، بنده خون گریه میکنم
جفتمون بریم تیمارستان عایا؟

.

.

.

ادامه مطلب...
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi

اس ام اس فک و فامیله ما داریم


اس ام اس فک و فامیله ما داریم


زنگ زدم خونه خاله م گودزیلاشون تلفن رو برداشته
میگم مامان خونه س؟ میگه آله داله گریه میتونه
میگم بابات کجاست؟ میگه لفته کلانتلی
میگم داداشت کجاست؟ میگه لفته بیمالستان
میگم چرا؟
میگه: اخه من گم شدم!
میگم کجایی مگه؟ میگه ژیر تخت!

.

.

.


دیشب تلویزیون داشت درباره غده سرطانی و پیشرفتشون حرف میزد
بعد سی ثانیه بابام برگشته میگه تو اگه غده سرطانیم بودی هیچ پیشرفتی نداشتی
آخه این فک و فامیله ما داریم شراموستن

.

.

.

پدر گرامی داشتن شماره میگرفتن!
منه خر بهش گفتم بابا دست تو دماغ؟
یهو گودزیلا در ادامه حرف من گفت: کاره الاغ o_O
چرا منو بیرون میکنین آخه مگه من گفتم!؟

.

.

.

به ارواح خاک باغچمون قسم
دخترخالم اومده واسش نرم افزار نصب کنم بعد میگم
شما دخترا به غیر از نکست زدن تو نرم افزارا چیز دیگه ای هم از کامپیوتر بلدین
با غرور میگه آره مارو دست کم گرفتی اکسپتم (تایید قوانین) میزنیم
قیافه من: -$
قیافه دخترخالم با افتخار: :-))
قیافه کامپیوترای کل دنیا: :-|

.

.

ادامه مطلب...
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi

خاطرات خنده دار


بچه همسایمون ۶ سالشه اومده بود خونمون اومدم واسش قصه بگم بخوابه گفتم :قصه شنگول منگول بگم؟ برگشته میگه :نه بیخیال برام از تجربیات عشقیت بگو دادا…
اینا چین ؟؟؟ یکی بگه اینا کین ؟؟؟؟؟

.

.

.

مامانم داشت تو تلگرام مى چرخید منم داشتم متن هاشو واسه خودم مى خوندم
یهو خواست به کسى پیام بده به جاى پى وى نوشت وى پى منم گفتم مامانى وى پى نه پى وى یهو خیلى جدى برگشت گف بى تربیت بى شخصیت جلو منم فحش مى دى
منo_o
مامانم-_-
بازم من:|
پى وى:)
فحش:|

.

.

.

داداشم تعریف میکرد :

"یه روز داشتم تو خیابون راه میرفتم کل ملت به من بدبخت نگا میکردن صورتمو دس کشیدم چیزی روش نبود یواشکی به خشتکم یه نگا انداختم پاره نبود یقمو دست کشیدم درست درست بود .... وااا ملت امروز روانی شدنا !!!!



هیچی دیگه رفتم تو اتوبوس فهمیدم از بند کیفم جوراب اویزون بوده !!!! " O_0
خخخخخ
بزن قلب خوشگلرو به افتخار همه ی داداشای دنیا ! *^_^*

.
.
.

دیروز کلاس زبان داشتیم. تک تک بچه ها خوندن تا رسید به دوست بغل دستیم بنده خدا نمی دونم چش بود پی p رو جی g میدید.خط بالای نوشته بود giutar اونم توی حس و حال گیتار بود که موقع خوندن گفت گی گی گیتا نه پی پی پیانو! یعنی کلاس عین بمب اتم منفجر شد. تیچرمونم نامردی نکرد گذاشت تا یه ربع بخندیم خودشم سرخ شده بود از خنده اون دوستمم که خدا بیام إتش
.
.
.
اقا من ی سری حالم خیلی خراب بود؛ منظور حال رو حیه هااااا...
رفته بودم پاساژ؛ میخاسم برم طبقه بالا؛ رفته بودم جلو پله برقی اون سمتی ک میان پایین منم هی هی میخواستم برم بالا؛ هی میدیدم نمیشه؛ اخر سر دوستم ک با برادرش اونجا بودن اومد سمتم متو کشید کنار؛ خلاصه تازه فهمیدم قضیه چیه؛ اون لحظه فقط پله برقیو گاز میزدم از شدت خنده؛

۱۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mahsa fahimi