اس ام اس اعتراف میکنم

اعتراف میکنم
ما پارسال این موقع میلرزیدیم از سرما
اما بابام دیشب کولر روشن کرد
دقت کنین عزیزان «بابام» کولرو روشن کرد
حالا فهمیدین که چقدر گرمه یا بیشتر توضیح بدم.

.

.

.

اعتراف می کنم بچه که بودم کلاس قرآن می رفتم... بعد یه عکس تو کتاب بود که نشون میداد کسی که تو مسیر مستقیم داره میره، میره پیش خدا و اونایی هم که چپ و راست رفتن افتادن تو دره و جهنم...
من تو عالم بچگی با خودم می گفتم... وااا،خوب چرا اینا چرا چپ و راست رفتن؟؟یادشون رفته؟؟ من یادم باشه رفتم اونجا تو جاده مستقیم برم! مستقیییم... همشم با خودم تکرار می کردم که مبادا یادم بره باید اون دنیا مستقیم برم!!!
آخه فکر می کردم اونایی که چپ و راست رفتن یادشون رفته که باید مستقیم برن!!

.

.

.

اعتراف میکنم بچه بودم

ماهی دوست نداشتم
کوکوسبزی میخوردم به جای اون
تصور میکردم ماهی دارم میخورم

سیب دوست نداشتم
به جای اون هلو میخوردم
تصور میکردم دارم سیب میخورم

چای دوست نداشتم
به جای اون آب با قند میخوردم
تصور میکردم دارم چای میخورم
.
یه منطق هم داشتم به نام منطق ساراطون
که بر اساس اون
توی بازی گُرگم به هوا،گُل وسط قالی رو بالا میدونستم

نصف وقت بازی هم
صرف این میشد منطقم رو واسه همبازی هام
توضیح بدم
(عجب آدم روان پریشی بودم من!!!!)
.
ولی الان حالم بهتره^_^

.

.

.

اس ام اس اعتراف میکنم

من از اون ادم خفنام ک موقع تفریح درس میخونه




ولی خوب من از اون بچه بدا نیستم ک هی تفریح کنه! هر موقع شد ، شد!!! :-)
بچه خوبیم کم تفریح میکنم!!!
.
.
.
اس ام اس اعتراف میکنم
آهای شمایی که روزی صد بار میای جملکای ارسالیتو چک میکنی; جونِ من،،،هر صد روزی ی بار میری سر خاک مرده هات ی یادی ازشون بکنی؟؟؟
از همینجا ی اخلاص بخونیم براشون
.
.
.
اس ام اس اعتراف میکنم
اعتراف میکنم که هیچوقت یک هدیه ی تولد درست حسابی نگرفتم از مامان و بابام ، چون هر وقت تولدم میشه دوروز قبلش به یه چیزی محتاج میشم و مامان و بابام همونو به عنوان کادوی تولدم بهم غالب میکنن #_#
جالبیش اینجاست که به خودم قول میدم سال بعد اول کادوی تولد بگیرم ازشون بعد بهشون بگم چی لازم دارم اما مرگ و زندگیم میوفته دست همون چیزه-_-

لایک=چقد بدبختی
پ.ن: پس فردا تولدمه و اون اتفاق خوبه که بهتون گفته بودم افتاد برام ، قشنگ ترین هدیه تولدم از خدا بود امسال...3>
.
.
.
اس ام اس اعتراف میکنم
اعتراف میکنـم کـه:
وقتی بچه بودم فکر میکردم که کسایی که نابینان نمیتونن گریه کنن و کسایی که لال ان نمیتونن جیغ بزنن...
تا اینکه توی یه فیلمه دیدم زنه داره گریه میکنه و سر همین سوتی ای دادم که هنو یادم نمیره...