ساحل دلت را به خدا بسپار ،
خودش قشنگ ترین قایق
را برایت می فرستد
.
.
.
تلافی کن تمام نبودنت را
وقتی تمام راه ها
بن بست بود
مرا به خیابانی بی انتها
مهمان کن…
.
.
.
بـا آمدنت بهــانه پـیدا شده است / خورشید میـــان خانه پیدا شده است
ما نیم نظر چشم به هم دوخته ایم / یک لحظه ی شاعرانه پیدا شده است . . .
.
.
.
حسـابم را جدا کن از بقیه
این به آغوش کشیدن های شبانه ات
هوس نیست !
دست من نیست
دسـتانی که باز می شوند
فقط
اندازه شانه های تو
باورش با تو
.
.
.
عزیزم
پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات
بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات
شب به خیر احساس من . . .
سلامتے اونایے ڪہ خیلے وقتہ بریدن.
دیگہ نہ نه ناز میڪشن
نہ انتظار میڪشن
نہ اه میڪشن
نہ فریادمیڪشن
فقط سڪوت میڪنن….
عاشقش
بودم
کولش
کردم
که
خسته
نشه …
پیاده
شد …
گفت:
عجب
خری
بود!